حدود سال ۱۳۸۴ بهعنوان کارشناس وارد یک پروژه طراحی نظام مدیریت عملکرد شدم که قرار بود با اجرای پروژه تحول اساسی در مناسبات منابع انسانی سازمان به وجود بیاد. یک فرآیند طولانی برگزاری جلسات با خبرگان شغلی رو پشت سر گذاشتیم و شاخصهای عملکردی مشاغل متعددی استخراج شد. بعدها یک آئیننامه هم برای این فرآیند نوشته شد و یک نرمافزار تخصصی هم برای این کار توسعه پیدا کرد. در انتهای پروژه، من که هنوز دانشجوی لیسانس بودم انتظار یک استقبال فوقالعاده و تحول در حوزه منابع انسانی سازمان رو داشتم. اما فکر میکنید در عمل چه اتفاقی افتاد؟ خیلی ساده! از سیستم استقبال نشد و سازمان هیچ وقت دارای سیستم مدیریت عملکرد نشد. ضربه سنگینی بود چون ظاهرا همه چیز خوب چیده شده بود. شاخصها بر اساس تحلیل دقیق از شغل و با کمک کارکنان خود سازمان طراحی شده بودند، نرم افزار خوبی برای کار طراحی شده بود و خیلی از عوامل کلیدی موفقیت در این پروژه لحاظ شده بود. پس چرا؟
برای دسترسی به محتوای این صفحه لطفا از طریق لینک زیر اشتراک تهیه فرمایید.درصورت داشتن اشتراک روی لینک ورود کلیک کنید.
خرید اشتراک ورود