آیا این مسئله برایتان آشنا نیست؟ از شما میخواهند تغییراتی را که قرار است در سازمان اتفاق بیفتد، مدیریت کنید. شاید عضوی از تیم، یک مدیر، یک متخصص منابع انسانی یا یک مشاور آموزشی[1] از بیرون سازمان باشید (برای سهولت، در این شماره از نشریه، «[2]» مینامیم.) شما ابزار یا مدل آموزشی بسیار خوبی پیدا کردهاید که کاملاً منطبق بر نیازهای سازمان است و علاقه زیادی به اجرای برنامه و دستیابی به موفقیت بعدی دارید.
برای دسترسی به محتوای این صفحه لطفا از طریق لینک زیر اشتراک تهیه فرمایید.درصورت داشتن اشتراک روی لینک ورود کلیک کنید.
خرید اشتراک ورود
1 دیدگاه
در مورد مثالها اگر شفاف تر و با جزييات بيستر بود خيلي جالب تر ميشد و اينكه درست است در بخس مسوليت متقابل در واقع اگه كارمندان خودشون رو صاحب تصميم يا تغيير بدونن خب بمراتب پذيزش ، كنترل انرو بهتر انجام ميدن ولي در يه سازمان سلسله مراتبي و با اين همه حجم كار و كمبود و گسستگي و پراكندگي واحدها مثلا هر كارخونه اي در يه نقطه جغرافيايي قرار داره چطوري در سطح هيت مديره ميشه همه يا اغلب كاركنان رو سهيم كرد كه همه بيان و در اون جلسه باشن جهت تصميم گيري ،…
مورد بعد در واقع ما حاصل باورها و عادت هايمان هستيم و ناخوداگاهمان بسيار مقاوم تر از اگاهمان عمل ميكنه چونكه بطور ساده براش عادت شده و طبق قاعده انرژي، به اون سمتي تمايل داره بره و رفتار كنه كه كمترين مقاوت رو داره، مثل رودخونه اي كه مسيرش رو در طول حياتش پيدا كرده و هيچ وقت بخودي خود از مسير انحرافي ديگه اي حركت نميكنه مگر با اقدام و ايجاد يه عمل خارجي ، اگر بشود بر روي عادتهاي مادر كار كرد و بتونيم تغييرات ساده و كوچك( همون گام هاي كوچك) رو برداشت شايد اين تغييرات پايدارتر و ماندگار تر باشد….