کیفیت زندگی افراد به حرفه آنها بستگی دارد. کیفیت حرفه مردم به سازمانهایی که در آن مشغول هستند بستگی دارد. موفقیت سازمانها به رهبری سازمانی آنها بستگی دارد و اثربخشی رهبری سازمانها به ویژگیهای شخصیتی رهبران وابسته است. پس میتوان گفت که شخصیت نوع رهبری افراد را تعیین میکند و رهبری در کنار مشخص کردن نوع عملکردهای سازمانی مسئول سرنوشت اعضای سازمان نیز میباشد. بر مبنای درست بودن این گزارههای ذکر شده میتوانیم در جهت بهبود عملکرد رهبری سازمانی مختلف (تیم فوتبال، تیم فروش محصولات، تیم نظامی و غیره) تلاش کنیم. با این وجود بسیاری از اساتید مدارس تجاری مخالف این دیدگاه بودند.
تاریخچه رهبری سازمانی
در اواسط دهه ۹۰میلادی بسیاری از مراکز آکادمیک منکر وجود شخصیت بودند و یا اگر هم بود، منکر تاثیرگذاری آن بر عملکرد شغلی بودند. با این وجود در همان دهه گروهی از پژوهشگران پژوهشهایی کردند که نشان میداد افراد از نظر شخصیتی متفاوت، و میتوان این تفاوتهای شخصیتی را اندازهگیری کرد. همچنین میتوان از شناسایی این تفاوتها عملکرد شغلی را نیز پیشبینی کرد. در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی که برخی مراکز آکادمیک هنوز منکر اهمیت رهبری میشدند، یک مجموعه مطالعاتی در نهایت نشان داد شخصیت، عملکرد رهبری را نیز پیشبینی میکند و این پیشبینی منجر به پیشبینی عملکرد سازمان میشود. شخصیت مدیران عامل نشاندهنده نوع عملکرد مالی شرکتها است. سومین اختلافی که وجود داشت و تا به امروز ادامه پیدا کرده این است که برخی از مراکز آکادمیکی و دانشگاهی موضوع اثربخشی سازمانی را نادیده میگیرند و به همین دلیل است که اصطلاح اثربخشی سازمانی در اصطلاحات اصلی تحقیقات قرار نمیگیرد.
به وضوح میتوان دید که عملکرد شرکتهای سنگاپور نسبت به سومالی منجر به اختلاف فاحش وضعیت اقتصادی در این ۲کشور شده است و یا تفاوت کرهشمالی و کرهجنوبی بر همگان روشن است. این اختلاف عملکرد و اثربخشی سازمانی منجر به اختلاف در عملکرد اقتصادی آنها شده است که در رفاه ساکنان این کشورها تاثیر بسزایی داشته است.
اهمیت رهبری در سازمان و شخصیت
- شخصیت واقعی است و حقیقت دارد؛ افراد متفاوت هستند اما این اختلافات در همه شرایط یکسان است و به همین دلیل است که میتوان رفتار افراد را شناسایی و پیشبینی کرد.
- اهمیت شخصیت؛ با سنجشهای معتبر شخصیتی میتوان خروجیهای زندگی افراد را بهتر از هر شاخص دیگری پیشبینی کرد. (سلامتی، رضایت از ازدواج، عملکرد شغلی و…)
- شخصیت میتواند بهتر از هر شاخص دیگری از جمله IQ رهبری افراد را پیش بینی کند. یکی از ویژگیهای مثبت پیشبینی شخصیتی افراد این است که تبعیض میان دیگران قائل نمیشود. زنان میتوانند همان نمرهای را کسب کنند که مردان کسب کردهاند. اقلیتهای نژادی میتوانند نمرههای مشابه اکثریتهای نژادی را دریافت کنند. با این ابزار میتوان رهبر خوب را از هر جایی شناخت و آن را انتخاب کرد.
- رهبری عملکرد شرکت را پیش بینی میکند. رهبران خوب منجر به سودآوری شرکتها میشوند و رهبران بد منجر به نابودی آنها میشوند.
درباره لازمه توسعه رهبری بیشتر بدانید.
رهبران سازمانی از لحاظ شخصیتی چه ویژگیهایی دارند؟
-
صداقت و همدلی با زیردستان
مردم باید بدانند که به رهبران خود میتوانند اعتماد کنند و بدانند که این رهبران به آنها خیانت نمیکنند، آنها را فریب نمیدهند و از آنها سو استفاده نمیکنند. اعتماد اعضای یک تیم به رهبران خود به قدری مهم است که میزان اعتماد آنها میتواند نشان دهنده عملکرد آن تیم باشد. رهبران سازمانها باید تمام تلاش خود را کنند تا اعتماد زیردستان خود را جلب نمایند چون مردم تمایلی ندارند با رهبرانی کار کنند که به آنها بی اعتماد هستند.
-
متخصص بودن در آن حرفه
رهبران باید درباره موضوعی که مشغول هستند اطلاعات زیادی داشته باشند و بتوانند در آن زمینه اظهار نظر نمایند. این شایستگی منجر به ایجاد اعتماد در میان اعضای سازمان میشود به همین خاطر است که کارمندان نیاز دارند تا در برخی مواقع که به مشکلی بر میخوردند از رهبران خود برای حل آن مسئله راهنمایی دریافت کنند. برای مثال در رشتههای ورزشی کاپیتان یک تیم معمولا بهترین بازیکن و بهترین مدیر تیم میباشد و نسبت به سایر اعضای تیم اطلاعات بیشتری از رقبا دارد.
-
درست نگریستن
اعضای تیم دوست دارند تا مطمئن شوند که رهبر آنها تیم را در جهت درستی هدایت میکند. در جنگ ویتنام تعداد زیادی از افسران جدید آمریکایی به دست نیروهای خودی کشته شدند. این خطا به دلیل دید نادرست فرماندههان نظامی آمریکا اتفاق افتاد.
-
داشتن چشمانداز
ویژگی بعدی رهبران کارآمد، رهبران باید به اعضای تیم خود بفهمانند که چرا و چگونه برخی وظائف را انجام دهند و این کار از چه اهمیتی برخوردار است. در یک نظرسنجی که توسط شرکت DDI از هزاران مدیر منابع انسانی انجام شد نشان داد که حدود ۷۰٪ معتقد بودند رهبران سازمان آنها فاقد چشم انداز میباشد.
-
بلندپروازی و بلندهمتی
این رهبران به دنبال نتیجه گیری بهتر نسبت به سازمانهای رقیب میباشند. از رقابت لذت میبرند، به دنبال پیروزی هستند، در برابر شکستها مقاوم و پایدار بوده و هیچ وقت از سطح و عملکرد فعلی راضی نیستند و به دنبال بهبود آن میباشند. رهبرانی که بلند پرواز نیستند در واقع اصلا رهبر نیستند.
-
عدم افراط
که از واژه (لبه تاریک، Dark Side) برای آن استفاده میشود. ممکن است رهبری یکسری نقاط قوتی داشته باشد که در استفاده بیش از حد از آنها تیم را دچار مشکل کند مثلا شور و شوق بیش از اندازه رهبران میتواند به زورگویی، اشتیاق به کار منجر به مدیریت خرد (و نه کلان) و اعتماد به نفس زیاد منجر به تکبر و عدم آموختن تجربه دیگران میشود. نکته تاسف بار این است که شناسایی این افراط کارها در یک مصاحبه شغلی تقریبا غیر ممکن است. رهبرانی با چنین ويژگیها میتوانند منجر به شکست تیم شوند.
-
داشتن ذهنیت جهانی
امروزه فعالیت جهانی شرکتها برای موفقیت و سودآوری بسیار حائز اهمیت میباشد. رهبرانی با ذهنیت جهانی کنجکاو هستند که درباره فرهنگها و سبکهای مختلف زندگی بیشتر بدانند. تحمل خود را در برابر سبکهای زندگی متفاوت بالا میبرند و سعی میکنند این تفاوتها را به گونهای در شرایط مختلف در سازمان خود منطبق کنند که به اهداف سازمان لطمهای وارد نشود.
درباره شایستگی های رهبری بیشتر بدانید.
منبع: