استاد داره درباره اهمیت موضوع سطح قند خون مصاحبهشونده صحبت میکنه و میگه اگه احساس کردید داوطلب تغذیه مناسبی نداشته حتما یه خوراکی شیرین بهش تعارف کنید در همین لحظه نیروی میزبان با یه سینی معجون شیر و موز و بادام زمینی و عسل وارد اتاق جلسه میشه همگی از این همزمانی شیرین ذوق زده میشیم و از سلیقهای که مرد میانسال در پذیرایی این کارگاه دو روزه داشته تعریف و تمجید میکنیم. یکی از شرکتکنندهها میگه تو اداره ما شاید روزی حدود نیم کیلو هندونه به کارمندامون بدیم اما به چشمشون نمیاد؛ دیروز که این حاج آقا هندونه و طالبی رو به شکل توپک درآورده بود و یه پَر نعنا هم روش گذاشته بود انقد به دلم نشست که رفتم خونه و برای همسرم تعریف کردم. یکی دیگه میگه ما تو شرکتمون بعد از کلی چانهزنی مدیر مجموعه رو راضی کردیم برای جلسهای پذیرایی در نظر بگیره ولی در انتخاب گزینههای پذیرایی سلیقهای به خرج داده نشدهبود و از اولین بقالی یه آبمیوه کارخونهای و یه کیک بستهبندی شده خریده بودند؛ حتی نیروی خدماتی موقع چیدن خوراکیها روی میز اونارو پرتاب میکرد و وقتی به او تذکر داده شده بود، او با حالت تمسخرآمیز بهش گفته بود: لابد آدمهای این جلسه چون نخبهان میفهمن من چجوری اینارو روی میزها چیدم…!
استاد داره از شان حرفهای مصاحبهکننده میگه اینکه مصاحبهکننده مثل یک روانشناس یا پزشک میمونه و باید محرم اسرار داوطلبان باشه از اینکه درسته باید به داوطلب احترام بگذاریم ولی نیازی نیست مصاحبهگر تا دم در آسانسور بدرقهش کنه … مصاحبهگر میتونه انجام اینکار رو به شخص دیگهای تو سازمان واگذار کنه، یکی از افراد حاضر در جلسه به استاد میگه ما نه تنها داوطلبها رو بدرقه میکنیم بلکه به همهی افرادی که میان تو شرکتمون برای مصاحبه یه هدیه یادبود هم میدیم!
موقع استراحت و صرف ناهار فرصت خوبیه که با همکلاسیها بیشتر آشنا بشیم راجع به سوابق تحصیلی و شغلی همدیگه سوال میپرسیم یکی از شرکتکنندهها خانم میانسالیست از یک شرکت بزرگ صنعتی و تجربهی خوبی در برگزاری کانونهای ارزیابی و مصاحبه داره چند نفری از شرکتهای دارویی هستند، یکی از سازمان بورس اومده، یکی از موسسه دانش بنیان و دیگری بصورت پروژهای و مشاورهای با سازمانهای مختلف کار میکنه.
موضوعِ بحث به سمت اهمیت نقشِ «ارتباطات» در اکوسیستم منابعانسانی کشیده میشه اینکه چطوری عدهای با اینکه توان اجرایی و علمی لازم رو ندارند؛ جایگاههای مهم رو در سازمانها اشغال کردند!
استاد وارد کلاس میشه و ادامهی بحث مصاحبه شایستگی محور رو دنبال میکنیم، یک نمونه واقعی توسط یکی از شرکتکنندهها اینطور بازگو میشه: سازمان ما تصمیم گرفته بود در نمایشگاه کار شرکت کنه ولی مدیر منابعانسانی مخالف بود همگی از میزان عجیب بودن این ماجرا حیرت میکنیم و میپرسیم مگه میشه مدیر منابع انسانی با شرکت در نمایشگاه کار مخالف باشه؟!!
استاد در مورد اعتبار ابزار مصاحبه شایستگی محور در ارتقاء و انتصابات داخلی سازمان داره صحبت میکنه و میگه بعضی از سازمانها برای انتصاب افراد به تعداد مقالات یا مدرک تحصیلی اونها توجه میکنن در صورتیکه باید مهارت و شایستگیهای رفتاری آدمهارو متناسب با نیاز اون شغل مثل تحلیل مساله، برنامهریزی و سازماندهی، رهبری و … مد نظر قرار بدن.
آخر جلسه به استاد میگم من خیلی دلم می خواد یه مصاحبهگر حرفهای بشم امکانش هست در جلسات مصاحبهی شما به عنوان شاگرد حاضر بشم؟
RASA (Iranian Human Capital Development)
نویسنده: خانم فریبا حسینزادگان از ارزیابان رسا